×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

http:maysaco.ir

maysaco

× بانک اطلاعاتی
×

آدرس وبلاگ من

maysaco.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/kanan_doghan

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

استدلال های قرآنی

قرآن استدلال بر خدا را که از طریق مخلوقات می کند، از دو راه بلکه از سه راه می کند، یکی اینکه اصلا این موجودات را حادث و مخلوق می داند، می گوید اساسا کی اینها را به وجود آورده؟ به دلیل اینکه نبوده اند و پیدا شده اند، نیستند و تغییر و تبدیل می پذیرند و پیدا می شوند، می گوید خدا خالق است.
دلیل دیگر نظم موجودات است و این هم در قرآن زیاد تکرار شده است، (استدلال) به نظم ماهرانه ای که نشان می دهند ناظم مدبری داشته است که از این نظر عالم حکم یک ساختمانی را دارد که وضع ساختمان و ترتیب اجزائش نشان می دهد که عمدی در کار بوده است که هر چیزی را در جایی برای منظوری قرار بدهد، همین طور که نوشته های یک کتاب، ترتیب کلمات و حروف بر علم نویسنده آن دلالت می کند، و همچنین یک مصنوع مثل ماشین یا ساعت و یا ساختمان (بر صانع آن دلالت می کند).

یک استدلال دیگری در قرآن است و آن غیر از این دوتاست و از راه هدایت و رهبری موجودات است و این از مختصات قرآن است که تفکیک کرده است میان اصل نظم و اصل هدایت، یعنی آن را یک چیز می داند و این را چیز دیگر، و همان جا باز عرض کردم من در میان کسانی که دیده ام متوجه این نکته شده ام اول کس ظاهرا فخرالدین رازی است که در تفسیر خودش می گوید برخلاف آنچه که متکلمین خیال می کنند، قرآن ایندو را از یکدیگر تفکیک کرده است.
چطور می شود هدایت را از نظم تفکیک کرد؟ ممکن است بگویید همان است، چیز دیگری نیست. اگر ساختمان موجود یک شیء برای راهی که می رود کافی باشد، آن دیگر هدایت علیحده ای ندارد، مثل اینکه یک سفینه را طوری می سازند که خود سفینه و آن ساختمان داخلی و ماشینی اش کافی است، یعنی مجموع علل فاعلی که در آن گنجانده اند کافی است که او را پیش ببرد و هدایت کند، همان نظمش هادی او هم هست. ولی گاه یک نوع هدایتهایی در شیء هست که این ساختمان برای آن هدایت کافی نیست، یک چیز دیگری غیر از ساختمان مادی اش باید باشد، مثل یک کششی که از جلو دارد این شیء را می کشد و می برد.

می گویند علل فاعلی کأنه سائق است یعنی از پشت سر شیء را می راند و به جلو می برد، علت غائی مثل قائد است که از جلو می کشد، مثل یک جذبه ای که یک شیء را به سوی خودش می کشد. ما از قرآن چنین استنباط می کنیم که گذشته از این نظم بسیار دقیقی که در اشیاء هست، قوه هدایتی در اشیاء وجود دارد که اینها را می کشاند. در آنجا ما بحث کردیم این هدایتهای عجیبی که در اشیاء مخصوصا در جانداران هست، نظم داخلی و نظم ماشینی شان، برای چنین هدایتی کافی نیست خصوصا آنهایی که از نوع ابتکار است و حتی از نوع تطبیق دادن خود بر احتیاجات جدید و احتیاجات غیر پیش بینی شده است.

اصل هدایت اشیاء در قرآن
یک اصلی که در قرآن کریم خیلی هم روی آن تکیه شده است، اصل هدایت اشیاء است، و قرآن می فرماید که ما هیچ چیزی را عاری از هدایت خلق نکردیم: ?ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی? (طه/50) (با " ثم " ذکر کرده است) در ساختمان هر چیزی آنچه که برای آن چیز لازم است قرار دادیم و سپس او را هدایت کردیم. آنچه که در اینجا من می خواهم به آن استدلال کنم این " کل شیء " است، یعنی هر موجودی، در هر مرتبه ای، به هر نوع هدایتی که نیاز دارد و در مسیر تکاملی آن قرار گرفته است آن هدایت به او داده شده است.
بنابراین ما باید ببینیم که انسان در چه مرتبه ای و در چه مرحله ای از تکامل است و در آن مرحله به چه هدایتهایی نیازمند است. اگر ما نیازمندی را ثابت کردیم - ممکن است شما آن را قبول نکنید، آن یک حرفی است، ولی اگر نیازمندی بشر را به هدایت وحی قبول کردیم - به حکم قرآن که هیچ موجودی در مرتبه ای که به یک هدایت احتیاج دارد، مهمل گذاشته نمی شود، باید قبول کنیم چنین هدایتی وجود دارد.

دوباره در تأیید این اصل می فرمایند: ?الذی خلق فسوی و الذی قدر فهدی? (اعلی/2و3). آنجا هم باز خلقت و تسویه و تعدیل و تکمیل (ساختمان شیء) علیحده ذکر شده، و هدایت به عنوان یک امر علیحده ذکر شده است. ?و لکل وجهة هو مولیها? (بقره/148) (این همان اصل غائیت است) هر چیزی در جهان یک وجهه ای، یک طرفی دارد، یک غایتی دارد که آن غایت را پیش می گیرد یعنی اشیاء تنها از پشت سر رانده نمی شود که همین علل مادی باشد، به سوی جلو هم کشیده می شوند، یک جاذبه ای هم در جلو دارند که راه خودشان را به واسطه آن جاذبه ای که از جلو آنها را می کشد به سوی کمال آینده خودشان می پیمایند.
" تکامل هدایت شده " - که علمای امروز هم رسیده اند به اینجا که برخلاف آنچه که داروین و بسیاری اشخاص دیگر می پنداشتند که تکامل یعنی جمع شدن شرایط (مادی)، این امر کافی نیست برای اینکه جاندارها به این تکاملی که پیدا کرده اند برسند، در عین حال یک هدایتی هم هست، یک کشیدنی هم هست که اینها را از این مسیرها دارد عبور می دهد، یعنی مجموع آن شرایط مادی کافی نیست که (جاندار) به آنجا برسد، باز در میان این مجموع علل و شرایط، رهبری و هدایت می شود.
بنابراین وقتی که قرآن مسأله هدایت را به صورت یک اصل کلی به ما تلقین و القاء می کند و می گوید هیچ چیزی خالی از هدایت نیست، پس اگر نیاز به یک هدایتی و نیز امکانش - به قول بوعلی - ثابت شد (بوعلی می گوید صرف اینکه بگویید ما به چنین چیزی نیاز داریم پس باید باشد، کافی نیست، باید ببینیم امکانش هم در کار هست یا نه. وقتی امر محال شد که دیگر پیدا نمی شود)، اگر ما نیاز بشر به هدایت نبوت و امکان وجود چنین هدایتی را - یعنی امکان اینکه بشر بتواند وحی را از خدا تلقی بکند - ثابت کردیم، از ناحیه خداوند قصور و نقص و منع و بخلی در کار نیست، قطعا چنین چیزی وجود دارد.

پنجشنبه 8 فروردین 1392 - 7:15:22 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


خداپرستی از نظر انیشتین


هفت مرحله كاميابي


هفت مرحله معجزه


خداي خوب و واقعي


ابزارهای شناخت


استدلال های قرآنی


معرفت یافتن به ذات خدا


علیت و شعور انسانی


بحث پیرامون وجود خدا


براهین حکما در اثبات خدا


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

آمار وبلاگ

98069 بازدید

24 بازدید امروز

2 بازدید دیروز

52 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements